جدول جو
جدول جو

معنی چای کار - جستجوی لغت در جدول جو

چای کار
کسی که کارش کشت و زرع چای است، چای کارنده، کشت کنندۀ چای
تصویری از چای کار
تصویر چای کار
فرهنگ فارسی عمید
چای کار
چای کارنده، کارندۀ چای، کشت کننده چای، زارع چای، آنکه چای کاری کند و در کشت و زرع چای اطلاع و بصیرت دارد،
لقب شاهزاده کاشف السلطنه که در زمان سلطنت مظفرالدین شاه میزیسته و هم او برای نخستین بار بذر چای را از کشور چین با خود بایران آورده و کشت چای را در کشور ایران و در اراضی گیلان بمرحلۀ آزمایش و عمل درآورده است، رجوع به کاشف السلطنه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کپی کار
تصویر کپی کار
کارگردان کپی کار به کارگردانی اطلاق می شود که در آثارش، به نحوی از آثار قبلی یا معروف الهام گرفته و این الهام به صورت غیرمستقیم یا مستقیم در اثر خود نمایان شده است. این اصطلاح به طور منفی به کارگردانانی اشاره می کند که به جای ایجاد چیزی جدید و خلاقانه، از ایده ها، داستان ها، یا استایل های دیگران استفاده کرده اند و این استفاده به طور چشمگیری از آثار اصلی و معروف معین می شود.
این اصطلاح معمولاً به صورت منفی و تحت الفظی به کار می رود و بیانگر عدم نوآوری و خلاقیت بالای کارگردان است. اگرچه ممکن است برخی از کارگردانان در ترکیب و استفاده از مواردی از آثار قبلی به عنوان تأثیر، نهایتاً یک آثار جدید و متفاوت را ایجاد کنند، اما زمانی که این تأثیر به شدت و مشهود باشد، آنها ممکن است به عنوان کارگزار کپی کار تحت الفظی شناخته شوند.
در اصطلاح معاصر، این مفهوم بیشتر در بررسی های نقدی و تحلیل های فیلم و سینما به کار می رود و می تواند احتمالاً تأثیری منفی بر شهرت و اعتبار یک کارگردان داشته باشد، زیرا به جای نوآوری، برخوردهای تکراری و کپی کار از ایده ها و استایل های دیگران نشان می دهد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
کسی که آجر کاشی را در ساختمان ها کار می گذارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چای کاری
تصویر چای کاری
شغل و عمل چای کار، کشت و زرع چای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باف کار
تصویر باف کار
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، پای باف، نسّاج، حائک، جولاه، جولاهه، تننده، بافت کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شالی کار
تصویر شالی کار
کسی که برنج می کارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرب کار
تصویر چرب کار
کسی که غذای چرب مانند آبگوشت، کباب و مانند آن ها بپزد، صنف کله پز و دیزی پز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام کار
تصویر خام کار
بی تجربه، کارنا آزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخ کار
تصویر چرخ کار
کسی که با چرخ کار می کند، کسی که با چرخ چاقوتیزکنی کارد و چاقو تیز می کند، آنکه با ماشین تراش، فلزات را تراش می دهد، تراش کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چوب کار
تصویر چوب کار
نجّار، آنکه اشیای چوبی درست می کند، درودگر
فرهنگ فارسی عمید
عمل چای کار، کشت و زرع چای
لغت نامه دهخدا
زارع چای،
لقب شاهزاده کاشف السلطنه که به زمان سلطنت مظفرالدین شاه بذر چای و کشت آن را از چین به ایران آورد و در لاهیجان بار اول کشت چای کرد و در این امر دچار مشقات و رنج های بسیار شد، مقبرۀ او در لاهیجان است، رجوع به ’چای کار’ شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
جائی که مصالح فراهم آورده زیر عمارت انبار کنند. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
زمینی که در آن خربزه و هندوانه و خیار و مانند آن کارند پالیز فالیز، کلبه ای محقر در باغ و فالیز
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده: (جمیع دکاکین و خانات کاشی کار دو طبقه و حمامات ویران شده اجساد قتیلان تبریزی همچنان در کوچه ها و بیوت و بازار ها افتاده بود) (عالم آرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاف کار
تصویر صاف کار
پخکار گلگیر ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پای خار
تصویر پای خار
سنگ پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چایکار
تصویر چایکار
کسی که کارش کشت و زرع چای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریا کار
تصویر ریا کار
مکار، نفاق کننده، منافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
((~. گَ))
آن که کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
Frilly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
à volants
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گونه ای بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
con volantini
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
ริบบิ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
met ruches
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
con volantes
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
з рюшами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
com babados
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
装饰的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
z falbanami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
mit Rüschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
с оборками
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاپ دار
تصویر چاپ دار
berbusa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی